رفتارهای جانب دار


رفتارهای جانب دار و سیاسی به فرهنگ چیره ی حاکمان ایران تبدیل شده است بخصوص در زمینه رسانه.
سرانجام برای مردم روشن نیست که رسانه های غرب راست و درست می گویند یا نادرستند و ...؟ آنها مرجع هستند و خوب یا دروغگو و زیر نظر لابی های صهیونیست؟ دیشب ناخواسته متوجه خبری در رسانه های غیرملی و وابسته به دولت ایران شدم. خبر نشان از اقتدار ارتش جمهوری اسلامی به گفته خبرگزاری رویترز (اینجا)‌ داشت. این خبرگزاری بارها دروغگو و وابسته معرفی شده است (برای نمونه این لینک را ببنید: اینجا).  

جالبتر این لینک است که فهرست رسانه های وابسته به صهیونیست را آورده است. حال با هم نظاره گر خواهیم بود که در چه زمان هایی از این رسانه ها یاد خواهند کرد و چه زمان هایی می رسد که آنان را وابسته خواهند خواند. آنجا که پای بهت و تعجب رسانه های غرب از اقدامی یا رویدادی در ایران است، آن رسانه ها معیارند و مثال زدنی و آنجا که حرفهای دگر می زنند، با تمام آژانسهای جاسوسی دنیا پیوند دارند و ... . جانبدارانه اندیشی فرهنگی شده است نهادینه. تنها هم شامل رسانه ها نمی شود و عرصه های گوناگونی را شامل می شود.


حذف خاطرات ممنوعه


خاطرات ممنوعه اوین که نقل قولهایی کوتاه اما معنادار از محمدنوری زاد در بند بود در وبلاگ پروا حذف شد. این حذف به هر دلیل که باشد فشاری پشت آن نهفته است.
چه از پدر که خواسته باشند به هر دلیلی این را از دخترش بخواهد، چه مصلحت اندیشی بزرگانی برای خانواده نوری زاد و چه حتی فشار بر دختر برای حذف این دو خاطره اخیر در اینترنت، هر آنچه دلیل باشد، این دو خاطره ی رسوا کننده منتشر شده است همه می دانند هر آنچه باید بدانند.
جالب است و برای آنانکه صدای اعتراض مردم ایران را نمی خواهند بشنوند دردناک. مردی را به زندان می افکنند برای آنکه صدایش را حذف کنند. حال او در زندان است و باز هم صدایش به مردم می رسد و زندان بودنش بی معنی. از این مثال ها بسیار داریم از تاج زاده که از زندان پیام می داد و نامه های و اتفاقاتی که از زندان به بیرون درز می کند تا نشان دهد این صداها خاموش ناشدی اند و اگر بود که همان ۲۲ خرداد می شد. 


خانم محتشمی پور! ما همه با هم هستیم. همسر سبز تاج زاده در بیمارستان هم در حال فعالیت است و امید را زنده می کند
درود بر استقامت و صبر این بانو. این عکسها می ماند در تاریخ مبارزات ایران زمین. هر جا را که بسته اند و هر امیدی را که قصد ناامید کردنش داشتند و هر آنچه کردند در این حدود ۱۰ ماه، با باد داده اند و تنها با گلوله و شلاق و زور ظاهر را تغییر دادند. از سالها دور به یاد دارم هر فرصتی را در این ۳ دهه بعد از انقلاب مردم اعتراض کردند، با هر شکل ممکن و در حد امکان و اما اینبار تمام اعتراض ها گردهم آمدند.

دو مطلب آخر از وبلاگ روزنه (خانم فخری محتشمی پور) را از اینجا و اینجا بخوانید.


این را پخش کنید/رسانه شمایید

به سایت مجله تایمز روید و هر چه زود تر در مهلت باقی مانده به موسوی رای دهید. فرصتی است برای ارز اندام سبزها. حرکتی است نمایشی برای سبزها. لحظه را از دست ندهیم. باید رای داد و برای اینکار تصاویر آموزشی ذیل را دنبال کنید و دیگران را نیز برای این کار فرا خوانید. موسوی در این جدول پیشرفت شگرفی داشته است. رسانه من و شماییم.


تحول سبز : از چند روز پیش رای گیری مجله معتبر تایم طبق سنوات گذشته برای انتخاب اثرگذارترین چهره سال 2010 آغاز شده است که به دلیل کاندیداتوری مهندس میرحسین موسوی ، خانم دکتر زهرا رهنورد و شیرین عبادی مورد توجه وسیع جنبش سبز قرار گرفت .

پس از گذشت چند روز از آغاز رای گیری ، جنبش سبز به این نتیجه رسید که پتانسیل کسب رتبه اول و حضور در روی جلد مجله معتبر تایم را با سرمایه گذاری روی مهندس میرحسین موسوی دارد . وضعیت مهندس موسوی روز به روز بهتر شد تا جایی که در لحظه تهیه این گزارش رتبه ششم ، جایگاه نفر اول جنبش سبز ایران است .

اهمیت این مساله از یک سو در بی اعتباری شدید کودتاچیان و اقبال افکار عمومی به مهندس میرحسین موسوی است و از سوی دیگر بهره بردن از یک تریبون عظیم جهانی برای جنبشی مظلوم است . جنبشی که شدیدا در بایکوت خبری رسانه های جناح حاکم به سر می برد و مظلومیت بی اندازه این جنبش در میان اخبار رنگارنگ شبکه های تلویزیونی دنیا گم شده است . این فرصت مغتنمی است که بار دیگر توجه همه رسانه های دنیا را به سوی جنبش و خیزش عظیم ملت ایران جذب کند ، جنبشی که با دست خالی و رعایت اصول اخلاقی و با ایمان به خدا در عرصه ای عظیم قدم گذاشته است تا منادی حق طلبی باشد .

در زیر گزارش تصویری آموزشی از نحوه رای دادن در سایت مجله تایم که توسط یکی از حامیان تهیه شده است را خواهیم دید : 

ابتدا وارد این سایت شوید



--
Sabz Challenger
www.1esfand1.blogspot.com


خاطره ای ممنوع از اوین

از وبلاگ پروا:


دکتر محمد نوری زاد در انتظار نوبت بهداری با چشم بند نشسته بود که متوجه صدای جمعیتی می شود . به سختی چشم بند خود را کنار می زند و دخترکان مجروحی را می بیند که ظهر عاشورا دستگیر شده اند . بر خود می پیچد و فریاد می زند :" خانمها من از طرف جمهوری اسلامی از شما عذر می خواهم "
سربازها می ریزند و وی را به انفرادی می برند




همیشه چنین عباراتی را به طنز بکار می بریم. اما این طنز بس تلخ است. کل این خاطره که در آن وبلاگ با نام خاطرات ممنوعه آورده شده است، برایم سنگین است. بهداری،‌ چشم بند، دخترکان مجروح، فریاد و بعد هم انفرادی... تاسف بسیار برای سردمداران و حکمرانان مدعی.