قبح ریزی برای هیبت یک رهبر


شاید سال ۸۸ را باید سال ریخته شدن قبح رهبر سالاری آیت الله خامنه ای در ایران دانست و شروع رسمی آن را از ۲۳ خرداد به حساب آورد. از آن روز که اعتراضات خیابانی و پیامهای بعدی موسوی و کروبی، پیام تبریک زود هنگام آیت الله برای پیروزی احمدی نژاد آنهم قبل از قطعی شدن تعداد آرای ماخوذه و تایید شورای نگهبان را وقعی ننهیدند و بر تقلبی بودن این انتخابات تاکید ورزیدند تا بدانجا که روز ۲۵ خرداد رقم خورد. روزی که رهبری دیگر تکرار شدن آن را نمی توانست برتابد و در نماز جمعه همان هفته معترضین را به خون تهدید نمود و اعتراضات خیابانی را منتفی شده خواست. باز هم مردم از همان شنبه اش به خیابان ها آمدند. شاید رهبر هم می دانست که مردم را گوش شنوایی نیست و از اهرمهای نظامی-امنیتی اش بهر جسته بود برای خوراندن حرفهایش به زور به معترضین. حاصل این لشکر کشی نظامی برای نشان دادن قدرت یک رهبر در خیابان ها منجر به تغییر تجمعات خیابانی از هر روز به روزهای مناسبت دار و حتی نماز جمعه ای به امامت اکبر هاشمی رفسنجانی شد.

این داستان تا آخرین مناسبت سال، یعنی چهارشنبه سوری هم ادامه داشت تا معترضین بعد از نقض تمام حرفها اینبار آخرین فتوای آیت الله خامنه ای را هم نه گفتند و با اینکه او مراسم سنتی سه شنبه آخر سال را غیر شرعی خوانده بود نه تنها برگزار کردند حتی برای اولین بار شعارهای سیاسی نیز سر دادند.
میان خرداد تا اسفند ۸۸، باز هم پیش آمد مواردی که رهبر جمهوری اسلامی، حرفهایی زد و اتمام حجت هایی کرد که باز هم معترضین را مخالفت پیشه بود. بسیار گفته بود که موضوع انتخابات تمام شده است. حتی نهم دی ماه را در تقویم رسمی ثبت کردند و آن را مهر پایانی بر تمام حرف ها و اعتراضات پنداشتند و اما قصه هنوز ادامه دارد ...
رهبری که این نه ماه را با اهرمهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی به سختی سپری نموده است، اولین روز سال ۸۹ را نیز با نه ای دیگر آغاز می کند و آن پیشدستی موسوی و کروبی با نام گذاری زود هنگام سال به نام سال «صبر و استقامت» است.
دیگر قرار نیست حرفهای یک رهبر فصل الختاب تصمیمات و اتفاقات یک کشور باشد. شواهد و قرائن ماههای اعتراض در ایران گواه آن دارد که آیت الله خامنه ای پشتوانه ای جز نظامی گری و اعمال خشونت و زور، برای پیشبرد آنچه می اندیشد و می گوید در اختیار ندارد. این همانی است که شاه از همان نقطه ضربه اش را خورد و خامنه ای تنها با داشتن تجربه رژیم گذشته توان خرید زمان بیشتر را خواهد داشت. اما این هیبت دیگر شکسته است. البته سالهاست در عصر پیشرفت و تکنولوژیهای مدرن، زمان آنکه فردی غیر انتخابی در جایی بنشیند و امر نماید و یک کشور رهرو آن باشد گذشته است و ایران تشنه پیشرفت و توسعه نیز دیگر تاب چنین حکمرانانی را ندارد.
امروز کم نیستند گلادیاتورهایی که آماده اند برای نقض هر آنچه از رهبر می تراود حرکتی انجام دهند.


0 نظرات:

ارسال یک نظر